علیک بقلبک. (بر تو باد به دل تو)
من عرف الله لا یخفی علیه شی. (هر که خدایرا شناخت هیچ چیز بر او پوشیده نماند)
طلبت الرفعة فوجدته فی التواضع و طلبت الریاسة فوجدته فی نصیحة الخلق و طلبت المروه فوجدته فی الصدق و طلبت الفخر فوجدته فی الفقرو طلبت النسبة فوجدته فی التقوی و طلبت الشرف فوجدته فی القناعةو طلبت الراحة فوجدته فی الزهد. (معانی این سخنها معلومست و مشهور)
و گفت هرکه سه چیز دوست دارد دوزخ بدو از رگ گردنش نزدیکتر بود طعام خوش خوردن و لباس نیکو پوشیدن و با توانگران نشستن.
و گفت مرگ را زیر بالین دار چون که بخفتی و پیش چشم دار که برخیزی و در خردی گناه منگر در بزرگی آن نگر که در وی عاصی شوی که اگر گناه خرد داری خداوند را خرد داشته باشی و اگر بزرگ داری خداوند را بزرگ داشته باشی.
گفت مرا وصیتی کن. گفت خدایرا شناسی؟ گفت شناسم. گفت اگر بجز از خدای هیچ کس دیگر نشناسی ترا به. گفت زیادت کن. گفت خدای ترا می داند گفت داند گفت اگر بجز خدای کس دیگر ترا نداند ترا به.
گفت یا اویس مرا دعائی بکن. گفت در ایمان میل نبود، دعا کرده ام و در هر نماز تشهد می گویم اللهم اغفر للمومنین و المومنات، اگر شما ایمان بسلامت بگور برید خود شما را دعا دریابد و اگر نه، من دعا ضایع نکنم.
سخنان حضرت اویس بنقل از کتاب تذکرة الاولیاء عطار نیشابوری